دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه!


» برخیز و صبوح را برنجان

برخیز و صبوح را برنجان

برخیز و صبوح را برنجان

ای روی تو آفتاب رخشان

جان‌ها که ز راه نو رسیدند

بر مایده قدیم بنشان

جان‌ها که پرید دوش در خواب

در عالم غیب شد پریشان

هر جان به ولایتی و شهری

آواره شدند چون غریبان

مرغان رمیده را فرازآر

حراقه بزن صفیر برخوان

هرچ آوردند از ره آورد

بیخود کنشان و جمله بستان

زیرا هر گل که برگ دارد

او بر نخورد از این گلستان

عقلی باید ز عقل بیزار

خوش نیست قلاوزی زحیران

جغد است قلاوز و همه راه

در هر قدمی هزار ویران

ای باز خدا درآ به آواز

از کنگره‌های شهر سلطان

این راه بزن که اندر این راه

خفت اشتر و مست شد شتربان

 دیوان شمس غزل شماره 1933

تگ ها :   مولوی دیوان شمس
فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  گردشگری ارم بلاگ   |   تهران وکیل   |   فروش تجهیزات ویپ   |   مشاور ایرانی در لندن  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


تبدیل عکس های معمولی به عکس های آتلیه ای تبدیل عکس های معمولی به عکس های آتلیه ای مشاهده